کد مطلب:102409 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:382

پا بر روی زمین دارد و سری بر فراز آسمان











«یمزج الحلم بالعلم و القول بالعمل. تراه قریبا امله، قلیلا زلله، خاشعا قلبه، قانعه نفسه، منزورا اكله، سهلا، امره، حریزا دینه، میته شهوته، مكظوما غیظه. الخیر منه مامول و الشر منه مامون. ان كان فی الغافلین كتب فی الذاكرین و ان كان فی الذاكرین لم یكتب من الغافلین.»

شكیبایی و تحمل دیگران را با دانش درآمیخته است و گفتار را با كردار. آرزویش را عملی و نزدیك می یابی و لغزشهایش را ناچیز و كم، قلبش افتادگی و خشوعی دارد و جانش را خورسند می بینی و خوراكش به اندازه ی نیاز ضروری اوست و كار را آسان می گیرد. دینش در بارویی استوار از اعتقاداتش محفوظ است و خواستش مرده و از پویایی افتاده و خشمش فرو خورده. آنچه از او امید می رود خیر است و چون شری از وجود او بر پا نمی شود همگان از او در امان می باشند. اگر در میان غفلت زدگان و ناآگاهان گرفتار آید، چون پیوسته به یاد

[صفحه 98]

حق است، از یاد آوران به شمار رود و چنانچه در میان یاد آورانی چون خود باشد، از گروه غافلان نوشته نشود.


صفحه 98.